به گزارش شهرآرانیوز، پرداختن به ادبیات کهن بخش مهمی از هویت ملی را شکل میدهد و حال اگر این توجه در قالب کتابی پربار که حاصل تلاش استادی چیرهدست باشد، بیشک برای دوستداران این حوزه فرصت مغتنمی است. از این جهت کافه کتاب آفتاب، امروز میزبان محمود فتوحی، استاد و پژوهشگر ادبیات و نویسنده کتاب "ایرانیان و رؤیای قرآن پارسی" و منتقدین باتجربه در حوزه ادبیات پارسی بود که در ادامه میخوانید.
یوسف بینا، منتقد و کارشناس ادبیات، در ابتدای این نشست از دیدگاه نظری به کتاب «ایرانیان و رؤیای قرآن پارسی» پرداخت و گفت: در بخش نظری کتاب، برخلاف برخی آثار علاوه بر مطالعه تاریخ ادبیات، تاریخ یک متن نیز بررسی شده است که بسیار حائز اهمیت است. یکی از روشهای خوب در بررسی ادبیات، پرداختن به تاریخ متن است که در کتاب، نویسنده از آن به عنوان زیستمان و زادمان متن و هویت متن یاد کرده است.
بینا با اشاره به نگاه پژوهشی برجسته نویسنده به متون تاریخی و ادبیات کهن پارسی در این اثر، پیشنهاد داد: باوجود نظر نویسنده به تاریخ متن که بسیار ارزشمند است، اما بخشهایی از کتاب با توجه به روش پژوهشی انتخاب شده، در حوزه تاریخ ادبیات نیاز به پرداخت بیشتری دارد و بهتر بود نویسنده به این موضوع توجه بیشتری داشته باشد. اگر بحث نظری کتاب باید بیشتر گسترش پیدا میکرد و در فصول نیز ارتباط زیستمان با کیفیات درونی متن و شاهکارهای ادبی تطبیق پیدا میکرد و بیشتر پرداخته میشد، کار دقیقتر انجام میشد.
وی بیان کرد: در باب آثار و شاهکارها نمیتوان صرفاً به زیستمان و زادمان آثار پرداخت. آنچه این متنهای مقدس را تا به امروز به دست ما رسانده، توجه مخاطب به آن نیز مؤثر است که نویسنده در کتاب از آن واژه باستانی «فرّ متن» را به کار برده و بارها نشان داده این فرّگی و شاهکارشدن را، جامعه تاریخی مخاطبان اثر، به آن بخشیدهاند؛ البته بعد از این موضوع، سؤالی در ذهن پیش میآید که اگر شاهنامه نبود آیا جایگزینی برای آن وجود داشت و باز هم مخاطب به آن توجه میکرد؟ یا اقبال تاریخی به یک متن چه نسبتی با تاریخ مخاطب دارد؟ از این دست سؤالها در طول متن کتاب برای مخاطب پیش میآید که این سؤالها نشاندهنده کیفیت اثر است.
این منتقد ادبی ابراز کرد: آثار مهم ادبیات فارسی باید به مثابه آثار فلسفی بزرگ خوانده شوند که در شکلگیری هویت جامعه مؤثرند. این متنها در مقام «تاسیس» هستند و در تمامی آثار شاعران بزرگ همچون فردوسی، حافظ، مولانا، سنایی و ... نوعی آرمانشهر دیده میشود و طبیعی است وقتی چنین بحثی پیش میآید جزئیات و مفاهیم این آرمانشهر نیز در آثار مورد بحث قرار میگیرد.
علیرضا آزاد آملی، دیگر منتقد حاضر در این مراسم که دانشآموخته علوم قرآنی است، به نگارش فصل سوم «ایرانیان و رؤیای قرآن پارسی» اشاره کرد و گفت: یکی از خلأهایی که در عرصه ادبیات وجود داشت، پیوند میان الهیات و ادبیات بود که در این کتاب پر شده است.
آزاد بیان کرد: نزول معنا داستان بلندی است که در فصل سوم نویسنده با طرح دو مسئله به آن پرداخته است. ابتدا مسئله ترجمه قرآن به زبان فارسی و دوم چگونگی هماوردی و الهامبخشی قرآن برای شاعران فارسی بوده که در اشعارشان این ارتباط کاملاً مشخص است.
وی خاطرنشان کرد: برخلاف برخی نظرات، در قرن ششم تفسیر قرآنی به فارسی نوشته شده، اما اگرچه تفسیرها و ترجمههای کهن قرآن به زبان فارسی موجود است، اما کمتر دیده شده و به آن توجهی نکردند؛ بلکه این موضوع محل نزاع بوده و برخی مخالفان ترجمه قرآن به زبان فارسی برای جلوگیری از این مسئله تلاش کردند تا این روند رواج پیدا نکند. با این حال شعرا و نویسندگان در آثار خود از مفاهیم قرآن بهره بردند و نویسنده به این موضوع پرداخته است.
این منتقد آثار ادبی ادامه داد: پرداخت شاعرانه به قرآن به معنای کنارگذاشتن کلام عربی قرآن نیست بلکه به معنای فهم بیشتر آن است. این کتاب به قدری کلمه به کلمه و صفحه به صفحه به خوبی نوشته شده که گویی نویسنده عصاره تمام عمرش را به نگارش درآورده و از هیچ پاراگراف آن نمیتوان گذشت. پیوند شعر، فلسفه و وحی در این کتاب به خوبی مشاهده میشود.
غلامرضا اصفهانی، منتقد ادبی نیز در بخش دیگری از این نشست گفت: با توجه به دیگر آثار نویسنده، کتاب «ایرانیان و رؤیای قرآن پارسی» به علوم بنیادین ادبی پرداخته است. این اثر فراتر از مطالعات دانشگاهی است که این مسئله به خودیخود نشاندهنده این است که آکادمی ادبیات بهتنهایی توان پرداختن به مباحث بنیادین ادبی را دارد و از طرفی نشاندهنده ضعف کتب دانشگاهی در حوزه ادبیات است و همین مسئله کار را برجسته میکند.
اصفهانی توضیح داد: پژوهش ادبی و بازخوانی متون کلاسیک در سرتاسر کتاب دیده میشود و امور کلی و جزئی به خوبی دوشادوش هم جلو میرود و نویسنده نگاهی جزئینگر داشته و روش علمی خود را در طول اثر کنار نگذاشته است. روششناسی بلاغی در مرکز اثر دیده میشود و نکته برجسته نویسنده این است که نمیخواهد به دام تأویل بیفتد بلکه به امور بلاغی میپردازد.
این منتقد ادبی گفت: نویسنده مسئله شعر را ذیل قانونگذاری و احکام عملی بررسی میکند و به هیچ عنوان قصد ندارد با رهیافت خیال به تحلیل اشعار بپردازد. در واقع نویسنده، شاعران را قانونگذار میداند که نکته محوری و برجستهای است.
اصفهانی با اشاره به صحبتهای آزاد اضافه کرد: رفاقتی بین متن شاعرانه و متن وحیانی وجود داشته و دارد و از همان ابتدا شعر فارسی درگیر این مسئله بوده است که شاعران و نویسندگان متون خود را با رویکرد قانونی و وحیانی مینویسند، مانند کلیله و دمنه یا رودکی که کلیله و دمنه را به نظم درآورده است.
وی افزود: اگر فرض بگیریم که شاعران در حکم قانونگذاران هستند، ناگزیر باید صناعت داشته باشند و تفسیر فلسفه صناعت یعنی چیزی که قابل آموزش باشد، اما صناعت تقلیدناپذیر به نوعی اعجاز است و یک پارادوکس معنایی با صناعت دارد که شاعران این مسئله را در اشعار خود دارند و این صناعت تقلیدناپذیر، همان حکمت و بخش وحیانی است.
محمود فتوحی، نویسنده کتاب «ایرانیان و رؤیای قرآن پارسی» نیز در پایان نشست درباره عنوان کتاب گفت: این اثر را در پاسخ به پرسش خودم نوشتم. اینکه این همه سخنگفتن از قرآن پارسی آیا مؤید وجود یک رؤیا یا آرمان نیست؟ به همین خاطر عنوان اصلی که خودم انتخاب کردم، «ایرانیان و آرمان قرآن پارسی» بوده، اما به دلیل مجوزات نشر، آن را تغییر دادم.
فتوحی تصریح کرد: قرآن پارسی یک دشواره فرهنگی، هویتی و نص ملی است که نظریهپردازان حکمت و فلسفه خلأ آن را اشاره کردهاند.
وی طرح این موضوع از سوی یکی از منتقدان که شاعران، قانونگذار هستند را تأیید کرد و افزود: هرگاه یک جریان اندیشه وارد خاک ایران میشد باید نسبت خود را با دوران حکومتهای مختلف مشخص میکرد و شاعران و نویسندگان از این حیث جدا از جامعه نبودند. این کتاب نمایندگانی از شکلهای اندیشه ایران و قانونگذاری است. زیست متن یک اثر از زمانی که شاعر آن را میسراید و مخاطب آن را میخواند زیستمان شاعرانه آن شروع میشود.
فتوحی در پایان تأکید کرد: دو مسئله صناعت قانونگذارانه متن و زیستمان یک اثر، ابرمتنها را تشکیل میدهد و ابرمتنها نماینده حافظه متنی افراد میشود. حکمت و اندیشه ایرانی در متون ادبی باید خوانده شود و هر اندیشمندی خارج از متون ادبی بخواهد تاریخ فکر ایرانی را بررسی کند، همچنان ناقص است. همچنانکه اندیشه ایرانی، در شعر ایرانی دیده میشود و هیچ ملتی به اندازه ایران، شاعر ندارد و چنین زیست شاعرانه در هیچ جای جهان وجود ندارد. زبان فارسی به این جهت زنده است که شعر و متن ادبی زیاد دارد. به میزانی که متنها خوانده میشوند زبانها زندهاند.